آشنایی شما با دکتر احمدینژاد از کی و کجا آغاز شد و پیش از این کجا با هم کار کردید؟
- بسم الله الرحمن الرحیم. آشنایی من با آقای دکتر به زمانی مربوط میشود که به قرارگاه حمزه سیدالشهدا "ع" در منطقه غرب کشور رفتم. ایشان آن موقع در وزارت کشور در استان آذربایجان غربی مشغول خدمت بودند . آشنایی ما به این تاریخ برمیگردد ولی همکاری نزدیکتر ما بازگشت میکند به زمانی برمی گردد که من مدیر کل دفتر امور اجتماعی وزارت کشور بودم و آقای احمدینژاد استاندار اردبیل بودند و اینجا کارهایمان ارتباط بیشتری با هم داشت، به هرحال استاندارها کارهای مختلف وزارت را کشور در استانها دنبال میکنند و طبیعتاً ما کارهای مشترکی را در حوزه مربوط به دفتر اجتماعی وزارت کشور در استان اردبیل انجام میدادیم. این همکاری مشترک البته به برقراری دوستی هم انجامیده است.
وقتی آقای خاتمی مستقر شد، هم من از وزارت کشور رفتم، هم آقای احمدینژاد. آنزمان من به صدا سیما رفتم و زمانی که در رادیو بودم ایشان به عنوان شهردار تهران انتخاب شدند و متعاقب آن از من خواستند به عنوان معاون اجتماعی شهردار تهران و رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در خدمت ایشان باشم. بنده هم قبول کردم، فرصت بسیار خوبی برای خدمت بود ضمن اینکه کار کردن با ایشان هم که خیلی ارزشمند بود. به هرحال بعد از حدود 2 سال که در شهرداری تهران بودیم ایشان به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شدند و نظر ایشان این بود که به عنوان معاون ایشان و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دولت در خدمت ایشان باشم که تا الان هم در خدمت دولت هستم.
** این که میگویند آقای مشایی همه کاره دولت است و جهتگیریهای اصلی دولت را او تعیین می کند چقدر صحت دارد؟
-- کاملاً بیاساس است؛ برخی از بزرگنماییهایی که در حوزه اثر بنده در دولت میشود بیشتر به قصد تخریب صورت می گیرد؛ هم میخواهند مرا تخریب کنند، هم شخص دکتر احمدینژاد را.پیشرفت ها و موفقیت های شخص آقای دکتر احمدی نژاد و دولت ایشان بیشتر به استعداد بسیار بالا، هوش فراوان که مبتنی به ایمان عمیق ایشان به خدا، دین و امام زمان «عج» برمی گردد که طبیعتاً نتایج بسیار گرانبهایی دارد.
اولاً این ایمان پشتیبانی بسیار وسیعی از امداد الهی و هدایت های معنوی را در پی دارد چرا که وعده خداوند است از مصادیق بارز و برجسته آقای احمدینژاد که مکرراً در زندگی ایشان و در دوره مسئولیت ایشان است، جسارت و شجاعت کم نظیری است که ایشان در تصمیمگیریها دارد و گرایش و علاقهای که به تصمیمات بزرگ و انتخابهای ارزشمند دارد که در کمتر سیاستمداری دیده می شود؛ این ویژگیهای برجسته از ایمان ایشان ناشی می شود، در یک تقسیم بندی ایشان یک سری صفات شخصی دارند: مثل هوش بالا، استعداد بسیار زیاد، سرعت عمل و تصمیمگیری، این ویژگی ها را اگر به ایمان عمیق اضافه کنیم استعدادها را شکوفا می کند. این که امروز آقای دکتر احمدینژاد نه فقط در ایران و یا جهان اسلام بلکه در کل جهان به عنوان یک چهره شاخص و برجسته مطرح است ناشی از قابلیت و فاعلیتی است که اولی به خود دکتر احمدینژاد و دومی به عنایات حق تعالی و حضرت ولیعصر«عج» برمی گردد و بخصوص که آقای احمدینژاد ارادت بسیار تام و ویژهای به ساحت مقدس حضرت مهدی «عج» دارند و آن حضرت را بر زندگی خود، ناظر می بینند این پایه بسیار مهمی است و دستاوردهای خیلی زیاد دارد که بعضیها از آنها را نام بردم مثل تصمیمگیریهای بزرگ، جسارت و شجاعت در اقدام، قاطعیت در اجرای تصمیمها، پیگیری و پرکاری فوقالعاده، علاقه بسیار زیاد که او به مردم. او حساسیت زیادی در قبال کارهای مردم از خودش نشان میدهد. اینها تشریفات نیست، تعارف نیست، همه وزراء می توانند شهادت بدهند. که بارها در دولت به آنها تاکید کردهاند که شما حتی یک درخواست کوچک و ساده یک نفر از مردم کشور را کوچک و ساده نپندارید؛ به آن اهمیت و بها بدهید. این نوع دوستی و مردم دوستی ناشی از همان ایمان است که موجب می شود ایشان عاشقانه برای مردم کار کنند و به مشکلات جامعه برسند، اینها از او فرد بسیار توانایی ساخته است که شما بارها و بارها دیده اید که رهبر معظم انقلاب با چه ادبیات و واژگانی از ایشان تمجید و تحسین کرده اند.
این که مطرح می کنند فلان کس خیلی موثر است. یک دوره یک نفر و دوره ای دیگر فرد دیگری را مطرح می کنند اینها همه به خاطر این است که قدرت و عظمت و جامعیت دکتر احمدینژاد را برنمیتابند چرا که خودشان خالی و ضعیفند و نمیتوانند تحمل کنند چنین فردی بتواند چنین کارهای بزرگی انجام دهد. بنابراین اینها شایعه و دروغ است. البته خود آقای احمدینژاد همیشه نگاه کارشناسی دارند. ما در طول دوران بعد از انقلاب هیچگاه در مدیریت اجرایی کشور کسی را تا این پایه کارشناس، دقیق و آگاه به مسائل نداشتیم. این واقعیتی است که باید همه بپذیریم. کسی مثل آقای احمدینژاد در امور اجرایی بینظیر است .در اشراف تخصصی به مسائل و موضوعات فوقالعاده است، به همین دلیل است که اساسا آقای احمدینژاد به مباحث کارشناسی و نقطه نظرات علمی و فنی و تخصصی اهمیت میدهند، آقای دکتر احمدینژاد به همین دلیل ممکن است از مشاورههای بسیاری استفاده کنند که یکی از این مشاوران فراوان ایشان ممکن است مشایی باشد بنده شهادت میدهم که ایشان کسی است که بارها به راحتی، یک نقطه نظر کارشناسی را به نظر خودشان ترجیح دادهاند و خیلی سریع هم مسیر را عوض کردهاند و چه بسیار مواردی هم بوده که ایشان تسلیم فشارهای سیاسی تحت عنوان کارشناسی، نشده است. البته رسانههایی هستند که معمولاً تلاش میکنند یا آن را بدنام کنند و یا دولت را به انحراف بکشانند. این طیف تحت عنوان بحثهای کارشناسی و یا نخبه گرایی قصد دارند که هم نخبه بودن شخص آقای دکتر احمدینژاد و سواد علمی، فنی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایشان را و هم کسانی را که با ایشان کار میکنند زیر سوال ببرند.
بنده و یا هر کس دیگر در حوزه همکاری با آقای دکتر احمدینژاد داریم به هیچ وجه قابل مقایسه با ایشان نیستیم و در بسیاری از موارد این ما هستیم که معمولاً بعد از یک مدت کوتاهی در مییابیم که دیدگاهها، نقطه نظرات و روش و اسلوب آقای دکتر احمدینژاد صحیح بوده است.
** این که میگویند احمدینژاد به هیچ نقدی راجع به مشایی گوش نمیدهد چقدر صحت دارد؟
-- این هم از آن حرفهاست، "هیچ نقدی" خیلی حرف کلی است. این هم مثل همان قبلی برای تخریب آقای دکتر و مخدوش کردن موضوع است. روش کار آقای احمدینژاد نه در مورد مشایی بلکه در هر مورد دیگری این است که حرفها باید منطقی و اصولی و درست باشد، واقعیت داشته باشد و از موضعی که اعلام میشود آن موضع، موضع درستی اعلام شود.
این حرف کاملاً بیمنطق است؛ آقای دکتر احمدینژاد اساساً در هیچ مسئلهای ذهن و فکر خود را نسبت به نقد نبسته، خودش آدم منتقدی است، قدرت نقادی دارد و خیلی خوب هم درک میکند که اگر مطلبی گفته میشود، نقد است یا تخریب؛ مواضع اصولی است یا غیر اصولی؛ خبر راست است یا دروغ، ایشان قدرت تحلیل دارد.
** در چهار سال گذشته یکسری اتفاقات و جنجالها حول محور شما شکل گرفت نظر شما راجع به خاستگاه این جنجالها و چگونگی آن چیست و آیا شما خود را در این اتفاقات مقصر میدانید یا نه؟
-- البته این خیلی روشن است که من خودم را مقصر نمیدانم. آقای رئیس جمهور هم بنده را مقصر نمیدانند و اگر مقصر میدانستند با من برخورد می کردند، چون ایشان نشان دادند که اولاً خیلی خوب شجاعت و جسارت برخورد را دارند و از هیچ موضوعی هم نمیهراسند، اما انگیزه اینها من فکر میکنم که نیاز به یک تحلیل وسیعی دارد. ببینیم آنهایی که انتقادی داشتهاند و یا مواضعی داشتهاند، انگیزهشان چه بوده است، تعداد قابل ملاحظهای از منتقدان بنده، (البته این نظر من است و در مواردی که با آقای رئیس جمهور صحبت داشتهام، نظر ایشان هم همین بوده است) که اصلا هیچ شناختی از من نداشتهاند و ندارند و متاسفانه صرفاً تحت تاثیر اخبار دروغ قرار گرفته اند. من با آنها کاری ندارم ولی مقاصد سیاسی برای تخریب دولت و وجهه آقای احمدینژاد انگیزه اصلی بوده است، اگر بنده هم در محضر آقای دکتر احمدینژاد نبودم و در حوزهای که ایشان مدیریت میکند به عنوان یک خدمتگزار کوچک حضور هم نداشتم و به مواضع ایشان باور و اعتقاد نداشتم و در جهت اعمال نقطه نظرات ایشان حضور موثری نداشتم، مشمول این همه جوسازی و تهمتها هم قرار نمیگرفتم؛ این بر همگان روشن است.
اما جالب اینجاست که وقتی به این مسائلی که درباره من مطرح شد و حجم این تبلیغات و تنوع آن نگاه می کنید میبینید که اینها بسیار با هم متناقض هستند، بعضی وقتها هجمه تبلیغات روی من به این سمت میرود که ایشان افکار و اندیشههای خاصی دارد که از چهارچوب سنتهای ما خارج است. بعضی وقتها آن چنان افکار ارتجاعی را به بنده نسبت میدهند که در حوزه سنت ما ولو خیلی قدیمیش هم خیلی به ندرت گیر میآید، این تناقضها کاملاً مشخص است و میشود فهمید که صرفاً سوء استفاده از فرصتهایی برای تخریب و مخدوش کردن دولت است.
مثلاً یک کسانی آمدند فیلمی را منتشر کردند که آن فیلم را هم ناقص منتشر کردند. بعد هم نوشتند که بله مشایی در یک مجلس لهو و لعب خصوصی در ترکیه شرکت کرده است، مثل این که من از این جا سفر کردهام رفتهام ترکیه که در یک مجلس لهو و لعبی شرکت کنم مثل یک مهمانی خارج از قاعده، در حالی که کاملاً معلوم بود و مشخص شد که بنده اولاً در هیچ مجلسی شرکت نکردم که خصوصی باشد که حالا لهو و لعب باشد یا غیر لهو و لعب. من در جلسهای شرکت کردم که آن جلسه کنفرانسی بود که براساس مصوبه سازمان کنفرانس اسلامی برگزار شده بود و موضوعش هم موضوع گردشگری بود، بنده هم در بازگشت از اجلاس جهانی وزراء گردشگری که داشتم برمیگشتم به ترکیه رفتم و در اجلاس شرکت کردم . در همان فیلمی هم که منتشر کردند، دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی هم کنار بنده نشسته بودند. آنها در افتتاحیه کنفرانس مراسم متنوعی اجرا کردند از جمله رقص سماء که ترکها بعنوان یک برنامه فرهنگی اجرا میکنند که در فرهنگ آنها خیلی عادی بود ولی در فرهنگ ما رقص نداریم و به همین دلیل هم ما وقتی در مراسمی شرکت میکنیم وقتی که با چنین مسائلی مواجه میشویم دیگر حضور ما در آن مراسم ضرورتی ندارد و ما هم مجلس را ترک کردیم، اما اینها جوّی ساخته بودند که بنده رفتم در یک مراسم لهو و لعب که البته پروندهاش در محکمه موجود است که من خودم شاکی شدم و مراحل نهایی را هم طی خواهد کرد و نتیجهاش را هم مردم عزیزمان خواهند دید. در این موضوع رسانهها در داخل، که البته همه جناحها از همه حزبها و گروهها به ما پرداختند چون این دولت را برنمیتابند چون دولت بدنبال جناح و حزب نیست، یا نوشته بودند که بنده گفتم حجاب هیچ ضرورتی ندارد از قول یک خبرنگار یک رسانه خارجی که البته من نمی دانم پشت پرده چه بوده است که بله من وقتی رفته بودم ایران و با آقای مشایی مصاحبه کردم، جلوی درب به من گفتند باید حجابت را کامل کنی ولی وقتی رفتم داخل ایشان به من گفتند که نه حجاب هیچ ضرورتی ندارد و شما میتوانید هیچ حجابی نداشته باشید، آنوقت دروغ از آن جا معلوم است که در همان مقاله عکسی را که با خود من انداخته است و کنار من ایستاده و عکس گرفته در همان جا حجابی که آن خانم رعایت کرده از بسیاری از خانمها در تهران بیشتر و محکمتر بود که معلوم میشود این یک کار ساختگی و دروغی بود که در خارج از کشور انجام شده بود و دستاویزی شده بود برای افرادی در داخل برای تخریب، جالب آن که در آن رسانه خارجی گفته شده بود که مشایی گفته اصلا خوردن مشروب ایرادی ندارد و ایرانیها هم که به خارج ایران میروند هم میتوانند مشروب بخورند و هم می توانند حجاب نداشته باشند. خوب به بعضیها میشود یک مطالبی را نسبت داد ولی به بنده که سابقه زندگیام کاملاً روشن است و برای دولتی مثل دولت آقای دکتر احمدینژاد که سابقهاش روشن است.مشخص است که ما همه افتخارمان این است که به سنتهای دینی و ملیمان پایبند هستیم و این پایبندی را در این چهار سال خیلی خوب نشان دادیم.
همچنان که در سالیان پیش هم نشان داده بودیم، ما از مذهبیهای بعد از انقلاب نیستیم، قبل از انقلاب هم ما مذهبی بودیم، من در آن زمان گفتم بنده خودم قاری قرآن هستم، این را برای تبلیغ خودم نگفتم، این را برای این گفتم که بعضیها زود قضاوت نکنند و یک مقدار فکر کنند.
یا اگر به خاطر داشته باشید جالب است یک روز یکی از خبرگزاریهای تهران که خیلی هم ادعای اصولگرایی دارد و داشته و همواره علیه دولت و بنده بوده است این خبرگزاری به نقل از یک رسانه صهیونیستی گفته بود بنده در کشور آلمان با یک خبرنگار صهیونیستی مصاحبه کردهام و گفتهام که چه خوب روزگارانی بود قبل از انقلاب که ما با هم ارتباط داشتیم و حالا که آن ارتباط قطع شده است ،بد است. حالا دامنه توطئه را ببینید ، خیلی جالب است.
یک نمایشگاه گردشگری در آلمان بود در موضوع گردشگری که خب ما هم دعوت داشتیم، من هم یک تصمیمی داشتم که به دعوت سفیر به آن نمایشگاه بروم که در دقایقی پایانی تصمیم گرفتم که این سفر را نرویم.
یعنی دقیقه نود سفر را لغو کردیم، بسیاری از افراد فکر میکردند که من میروم و همین امر باعث شد بعضی از افرادی که نمیدانم چه اسمی برایشان بگذارم -بگویم بیانصاف، که از بیانصاف خیلی بیانصافترند بگویم دشمن، افرادی که دنبال فرصت هستند تا دولت را مخدوش بکنند- اینها برداشتند خبر زدند که بله فلانی رفته و یک همچنین مصاحبهای انجام داده، در حالی که من اصلاً آن سفر را به کشور آلمان نرفتم، در حالی که حالا اگر میرفتم و یک خبرنگاری در نمایشگاه جلوی من را میگرفت و سوالی میپرسید و عکسی میگرفت من که نمیتوانستم تشخیص دهم این چه مقاصدی دارد و کی هست ولی خوشبختانه اصلاً همین را هم نتوانستند. بعد فکر کردم که اینها اصلاً یک طراحی کرده بودند که یک همچنین اتفاقی بیافتد، یک عکسی هم بزنند و آن مطالب را به من نسبت دهند که به لطف خدا من اصلاً نرفته بودم. خاطرتان هست تیتر تخریبی آن روزنامه علیه آقای احمدینژاد راجع به گفتگوی ایشان با مردم از تلویزیون که اصلاً شب قبلش گفتگوی آقای احمدینژاد لغو شده بود و چند روز بعد اجرا شد. مثلاً راجع به موضوع اسرائیل، من صحبتم راجع به رژیم صهیونیستی کاملاً روشن است، من صدها سخنرانی راجع به رژیم صهیونیستی انجام دادهام و حرفهای من در این موضوع کاملاً مشخص است و سیاست نظام و دولت هم کاملاً مشخص است و شخص آقای دکتر احمدینژاد که در دنیا به عنوان یک چهره ضد صهیونیزم کاملاً شناخته شده هستند، من حرفی که زدم هیچ ربطی به رژیم اسرائیل نداشت. من که راجع به رژیم اشغالگر صهیونیستی حرف نزده بودم،صحبت من راجع به مردم سرزمین های اشغالی و در واقع یک جنگ روانی علیه رژیم اسرائیل بود. یعنی بنده بیانم برای جنگ روانی علیه اسرائیل این بود که این رژیم آنقدر وضعش خراب شده که دیگر پشتیبانیهای بینالمللی از این رژیم غاصب موضوعیتی ندارد و کشورهای دنیا فهمیدهاند که پشتیبانی از این رژیم جز هزینه برای آنها فایده ندارد و گفتم که آن رژیم در مردمی که در آن سرزمین زندگی میکنند هم دیگر نفوذی ندارد و آن رژیم را قبول ندارند نه این که حالا مثلاً ما با مردم آن جا پسرخاله شدیم و دوست شدیم. من همان موقع هم در پنج صفحه برای کمیسیون فرهنگی مجلس و رئیس کمیسیون جناب آقای حداد عادل نوشتم و بعد هم در کمیسیون توضیح دادم که مواضع ما در قبال رژیم صهیونیستی مواضع کاملاً مشخصی است، حرفی که باعث شد که تبلیغات وسیعی علیه من راه افتاد درست در زمانی زده شد که من دو روز قبلش در سخنرانی که در رسانهها انعکاس داده شد گفته بودم رژیم صهیونیستی یک رژیم مرده است و فقط دفن و تشییع جنازهاش انجام نشده است. ولی یک تبلیغات بسیار وسیعی راه افتاد که مواضع جمهوری اسلامی در قبال رژیم اشغالگر قدس مخدوش شده است! که اصلا اینطور نبود و مواضع نظام مواضع کاملاً مشخصی است و من هدفم جنگ روانی علیه رژیم صهیونیستی بود.
یا مثلاً گفته شد که فلانی در مجلسی شرکت کرده که قرآن را با ساز و آواز به جایگاه بردند. خب اولاً خبر ،خبر درستی نبود چرا که نه سازی درکار بود و نه حرکات موزونی اجرا شد، یک گروه سنتی مربوط به غرب کشور که در همه کشور این برنامه را انجام دادهاند، و قبلاً هم پیش آقای هاشمی در کردستان این برنامه را اجرا کردند و هم پیش آقای خاتمی در کردستان و هم در تهران اجرا کردند و هم پیش آقای احمدینژاد. اینها برای تکریم قرآن این مراسم را انجام دادند. 2200 نفر در آن سالن نشسته بودند، بنده هم نشسته بودم، قائم مقام سازمان جهانی گردشگری هم نشسته بود که خیلی از این مراسم تحت تاثیر هم قرار گرفتند، خب این تبدیل شد به یک ماجرایی در کشور که به قرآن توهین شده. اصلاً این موضوع به من ربطی نداشت. یک سیمنار بود که اصلاً بخش خصوصی آن را اجرا میکرد. من معاون رئیس جمهورم در جزئیات برگزاری یک سمینار که حضور ندارم. ولی واقعاًهیچ کس قصد توهین به قرآن را ندارد آن هم در جمهوری اسلامی، بین جوانانی که شیفته و عاشق قرآن هستند، خب بنده خودم مانوس با قرآن و قاری قرآن بودهام از کودکی من شخصاً علاقمندی فوقالعادهای به قرآن دارم و سوابق اجرایی من در خدمت به قرآن در هر کجا که بودهام کاملاً مشخص است مانند کارهایی که در سازمان فرهنگی هنری شهرداری در توسعه معارف قرآن و نشر معارف قرآن و تغییر فضای تهران به یک فضای معنوی و روحانی، اخلاقی و فرهنگی و دینی انجام دادم.
مثلاً یک مورد دیگر که کسی در یک روزنامهای نوشت که من عامل ورود یک ایرانی که جاسوس آمریکا و اسرائیل است به ایران بودهام و دوباره این را بهانهای کردند که آقا این عمل نابخردانه است و این ضد ملی است. چرا معاون رئیس جمهور چنین فردی را به کشور دعوت کرده و یا عاملیت داشته من در پاسخ به مطلب این روزنامه یک پاسخ نسبتاً کافی دادم و آن روزنامه پاسخ بنده را درج کرد اما متاسفانه به جای انصاف که معمولاً مشی آن هم نیست باز در ادامه توضیحاتی داد که آن توضیحات این بود که خب حالا آقای معاون رئیس جمهور که میگوید من در این کار دخالتی نداشتم لااقل میداند این کار کار چه کسانی بوده است و این را بیاید توضیح دهد. من تعجب میکنم واقعاً من در آن پاسخ گفته بودم که اولاً من نه تنها دعوت نکردم ایشان را بلکه اصلاً از آمدن ایشان هم خبر نداشتم و اصلاً نمیدانستم کی آمده و کی رفته. و در طول حضورش در کشور با چه کسانی دیدار کرده است.ولی من مطمئن هستم آن آقایی که این مقاله را علیه من نوشتند و بیانصاف هم هستند. اقلاً اسامی تعدادی از کسانی که ایشان در کشور ملاقات کرده بود را میدانستند. بعد البته مطلع شدم که ایشان اصلاً میدانستند که چه کسانی این فرد را به ایران آورده بودند . من اصلاً در جریان نبودم، به من هم ربطی نداشت. دسترسی به این که چه کسانی این فرد را به ایران آوردند و با چه کسانی دیدار داشته برای ایشان اصلا کاری نداشت، چون دسترسی ایشان به اطلاعات سخت نیست و ایشان خیلی زود به اطلاعات دسترسی پیدا میکند، ولی متاسفانه باز هم بیانصافی کردند که پرونده ایشان هم که من شکایت کردهام در دستگاه قضایی در جریان است و من پیگیری میکنم.
مثلاً نوشتند فلانی حرفهای عجیب و غریب میزند و اباطیل میگوید مثلاً میگوید برفراز آسمان ایران فرشتگان هستند و این خیلی عجیب و غریب است، من نمی دانم کجایش عجیب است من در عظمت ملت ایران در عظمت دفاع مقدس و پیروزیهای بزرگ ملت ایران سخنرانی کردم و در آن سخنرانی گفتم که این موضوع همان نصرت الهی است که وعده داده شده به کسانی که گفتند خدای ما الله است و سپس استقامت کردند و آن وقت تتنزل علیه ملائکه، من همین آیه قرآن را خواندم، الذین قالوا ربنا ا... ثم استقاموا تتنزل علیه ملائکه... ترجمه کردم و گفتم پیروزیهای این ملت و این سرزمین به خاطر همین است که گفتند خدای ما الله است و سپس استقامت کردند. این خیلی طبیعی است که در آسمان ایران فرشتگان باشند و یاری بکنند. این کجایش خلاف بود و من چه حرف و جمله ناصوابی گفتم که بعد مینویسند که ایشان افکار مرموز دارد من نمیدانم حرفهای قرآن کجایش مرموز است حالا اگر من گفته بودم من فرشتهها را در آسمان میبینم و شما نمیبینید، این یک حرفی که بنده این ادعا را که نکردم من آیه قرآن را خواندم و ترجمه کردم. از این دست مسائل ما داشتیم و دروغها و تهمتهای فراوانی که زده شده، اما ما امید به خدا داریم،خداوند از مومنین حمایت میکند اگر مومن باشیم و اگر مومن نباشیم هم در این صورت خداوند حمایتی ندارد از کسانی که ادعای ایمان میکنند و لیکن مومن نیستند.
** با توجه به ویژگیهای مشخصی که شما دارید این توانایی را در خودتان میبینید که دامنه نخبگانی که به دولت کمک میکنند را وسیعتر کنید یا نه؟
ببینید، برای هر دولتی وجود نخبگان در حوزههای مختلف و متنوع ضروری است، دولت مسئول اجراست و در همه حوزهها مسئولیت دارد. امروز در دنیا موضوعات پراکنده خودشان یک حوزه معظمی از علم هستند و معاونین و وزرا و معاونین وزراء و مدیر کلها در دولت نمیتوانند همه حوزههای علم را پوشش تخصصی دهند و تنها راه ما استفاده از تمام طرفیتهای علمی و فنی ایرانیان داخل کشور و هم ایرانیان خارج از کشور است ، بلکه باید از ظرفیتهای همه دنیا استفاده کنیم، امروز استفاده از ظرفیتهای جهانی تا یک سطوحی زیاد شده و دسترسیها بالا رفته، و سیاست دولت در جهت گسترش استفاده از نخبگان و شخصیتهای علمی و برجسته خواهد بود و آقای دکتر احمدینژاد به طور جدی بر روی آن تاکید دارند و ما هم باید در این راستا تمام تلاش خود را بکنیم. ما سرمایههای بسیار زیادی در کشور داریم که باید بدون ملاحظه سلیقههای سیاسی آنها و زندگی شخصی آنها و علایق آنها در مسایل مختلف و تحلیلهایشان باید امکان مشارکت در تصمیم گیریها از جهت مسائل کارشناسیشان ایجاد بکنیم، دولت موظف است و خودش را مسئول میداند که از تمام ظرفیتهای علمی و فنی استفاده کند چون الان دیگر تصمیم درست و خوب و بهتر کافی نیست و ما باید بهترین تصمیم را بگیریم و برای این منظور باید از تمام ظرفیتهای نخبگان و کارشناسان استفاده کنیم که ان شاء ا... دوران دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد توسعه پیدا خواهد کرد.
** نقش شما در پیشنهاد افراد برای کابینه چیست؟ و معیارها و مکانیزم آقای احمدینژاد در این زمینه چه چیزهایی هست؟ و تا حالا چه کارهایی برای تشکیل کابینه صورت گرفته است؟
من نقش خاصی که ندارم، همانطور که شما فرمودید فقط پیشنهاد است البته تعداد قابل توجهی آدم تا حالا پیشنهاد ندادم. من فقط یک یا دو نفر بیشتر به ذهن من نرسیده است که پیشنهاد بدهم.
آقای دکتر احمدینژاد اصولاً کسی است که تلاش میکند از پیشنهادات مختلف استفاده کند. ایشان از افراد مختلف میخواهد که نقطه نظراتشان را مطرح کنند و از طیف وسیعی استفاده میکنند، خوشبختانه آقای دکتر احمدینژاد با توجه به روحیهای که دارند. ارتباطات وسیعی با افراد مختلف در جامعه دارند و به همین دلیل هم میتوانند از ظرفیت خیلی زیادی برای پیشنهاد شدن افراد استفاده کنند. بنده هم یک عنصر خیلی کوچکی هستم که اگر فردی به ذهن من برسد حتما دریغ نخواهم کرد و به آقای دکتر پیشنهاد میکنم ولی تا جایی که من مطلع هستم دوستانی که خیلی از بنده در این زمینه مطلعتر هستند در این زمینه حضور دارند و موثرترند، شاید به این دلیل که بنده بیشتر در حوزههای فرهنگی بودم و شاید شناخت لازم از افرادی که بتوانند درجایگاه وزارت ایفای نقش کنند ندارم، بنابراین خیلی نتوانستم در این بخش به آقای دکتر احمدینژاد کمکی بکنم.
**نفر قبلی شما که در این سمت حضور داشتند آقای دکتر داوودی بودند که استاد اقتصاد هستند و با توجه به این که بعضی از وظایف مانند اداره شوراها و کمیسیونهای اصلی دولت به معاون اول واگذار میشود شما فکر میکنید که میتوانید این وظایف را انجام دهید و چه برنامههایی برای آن دارید؟
همانطور که عرض کردم تخصص در بخشهای مختلف لازم است، ولی وقتی آدم در یک بخشی متخصص میشود بهرحال ممکن است در بخشهای دیگر نتوانند آن تخصص لازم را داشته باشند، هر کدام که انتخاب میشوند یک گرایشی دارند و ممکن است در یک بخش تواناتر باشند، و در بخشهای دیگر خودشان مستقیماً از تخصص خیلی عمیقی برخوردار نباشند. حوزه معاونت اول یک حوزه عمومی است یعنی حوزه معاونت اول به همه حوزههای کشور برمیگردد. ولی بیشتر مانند خود آقای رئیس جمهور یک مدیریت عمومی بر کشور دارد. معاون اول سازمان ندارد، تشکیلاتی به آن معنا ندارد، ماموریت خاص و تخصصی ندارد. معاون اول مسئول هماهنگ کننده است، امورات کشور و دولت را مدیریت میکنند تا تصمیم سازیها بسترش فراهم شود، تصمیم را معاون اول نمیگیرد تصمیم را دولت میگیرد و دولت هم بهرحال مجموعهای از افراد صاحب نظر در موارد مختلف هستند.
چیزی که ما در این دوره نیاز داریم و شاید بیشتر مورد توجه آقای دکتر احمدینژاد بوده و این تغییر را انجام دادند شاید بیشتر نظرشان این بود که اساساً تغییر یک فضای جدیدی است برای تحرک بیشتر و برای سرعت دادن بیشتر. بهرحال کار سنگین و خسته کنندهایست. جناب آقای دکتر داوودی در چهار سال گذشته بار خیلی سنگینی را به دوش کشیدند، انصافاً خدمات و زحمات ایشان بسیار زیاد بوده است و خیلی فراوان بوده است و ایشان خیلی آدم پرکار و صبوری بودند در این چهار سال و از این جهت هم کار بنده بسیار سخت و دشوار است. خستگیها هم یکی از مسائلی است که شاید نیاز به تجدید قوا باشد. خب بنده هم که در اینجا باشم تا هر زمانی که باشم، باز نیازمند این است که در یک زمانی افراد تازه نفسی بیایند و این کار را دنبال کنند، از جمله مطالبی که دوستان هم بر این معنا تاکید داشتند این بود که به جهت اعتمادی که آقای دکتر احمدینژاد به بنده مبذول کردند و من هم از ایشان صمیمانه سپاسگذار هستم باید ما به کارها سرعت بیشتری بدهیم.
یک نگاه دیگری را آقای دکتر احمدینژاد تعقیب میکنند و دستور دادند بنده این موضوع را تعقیب کنم و آن این که ما بتوانیم دولت را بیش از گذشته پرتحرکتر بکنیم، منسجمتر بکنیم و تصمیمات کلان و اساسی که در وزارتخانهها هست را با نگاه فراگیر دولت دنبال بکنیم. الان تصمیمات مهمی در دستگاهها و وزارتخانههای مختلف هست که این دستگاهها هر کدام مسئول هستند و این ها را پیگیری میکنند اما تاثیر این که آن برنامهها چه طور طراحی میشود، چه طور اجرا میشود و با چه سرعتی به مقصد میرسد در حوزه آن وزارتخانه فقط نمیماند، آثارش در بسیاری از جاهای دیگر ظاهر میشود. ما باید یک توسعه متوازن، پرشتاب اما هماهنگ را دنبال کنیم. یعنی در عین حال که باید سرعت بیشتری را به کارها بدهیم؛ بتوانیم توازن را هم افزایش دهیم. حالا ان شاء ا... در فرصتهای بعدی پیرامون آن مفصلا صحبت خواهم کرد.
** با توجه به این که این چهار سال دوره آخر آقای احمدینژاد است مهمترین برنامههای دولت در این چهار سال چیست؟
ببینید این بحث بسیار تفصیلی است، آن چه که مهم است این است که کشور ما ظرفیت خیلی بالایی برای پیشرفت دارد و ما تقریبا از همه امکانات لازم برای پیشرفت برخوردار هستیم هم منابع انرژی ما، هم منابع کانی ما، هم منابع انسانی ما، همه این ها یک فرصت استثنایی برای پیشرفت پدید آورده، ما در سه دهه گذشته بحرانهای بزرگی را پشت سرگذاشتهایم، هزینه های بسیار سنگینی را برای بقاء و ادامه حیات نظام پرداخت کردیم اما الان که ما وارد دهه چهارم انقلاب شدیم و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، دهه پیشرفت و عدالت است. ما الان این فرصت را داریم که گامهای خیلی جدیتری هم برای پیشرفت و هم برای عدالت به جلو بگذاریم، شرایطی که امروز در سطح ملی، در سطح منطقه و در سطح دنیا شکل گرفته است، دشمنیهایی که علیه ما بوده رو به افول است، البته نه این که دشمنان ما دشمنیشان را تعطیل بکنند. توان دشمنان مارو به افول است و فرصت بسیار خوبی برای بروز استعدادهای ایران و ایرانی در سطح ملی، منطقهای و جهانی وجود دارد ما باید کشورمان را اولاً پیشرفته کنیم، ما باید به سرعت در عین حال با هماهنگی و توازن در همه زمینهها پیشرفت را داشته باشیم. آقای دکتر احمدینژاد بعد از انتخابات دهم دو بار از طریق صدا و سیما با مردم صحبت کردند و اولویتهایشان را مطرح کردند اولویتهای دولت همانهایی است که آقای دکتر احمدینژاد در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، داخلی و خارجی مطرح کردند. بهرحال همه میدانیم که ما الان جمعیت جوانی داریم که نیازمند اشتغال و مسکن هستند این دو تا را ما باید با سرعت بیشتری حرکت بکنیم که پاسخهای بهتری بگیریم. ان شاء ا...در چهار سال آینده فرصتهای بسیار بیشتری برای اشتغال جوانان فراهم خواهد آمد، همچنین در موضوع مسکن هم باید مسئله را حل کنیم و هم پاسخی به نیاز جوانان دهیم و هم عزیزانی که جوان هم نیستند اما مسکن در اختیار ندارند و بخش عمدهای از درآمدهایشان مصروف میشود در حوزه مسکن و توان اقتصادی آنها را کاهش میدهد. سیاستهایی هم که دولت برای کنترل تورم شروع کرده ، با جدیت بیشتری هم در این دوره دنبال میکند
**با توجه به ماموریتهای ویژهای که گفته میشود در چهار سال گذشته آقای احمدینژاد به شما محول کردند و شما در راستای انجام آن مسافرتهایی به انگلیس و آمریکا داشتید و پرونده رابطه با آمریکا که به نظر میرسد جمهوری اسلامی باید بعد از 30 سال یک تصمیم تاریخی بگیرد، به نظر میرسد دکتر احمدینژاد میخواهند مدیریت این پروژه را به شما واگذار کنندف نظر شما در این خصوص چیست؟
اولاً آقای احمدینژاد در گذشته به من ماموریتی ندادند که براساس آن ماموریت بنده به کشور انگلیس و یا آمریکا سفر کنم، بنده به انگلیس و آمریکا سفر داشتم، اما سفرهای من به این دو کشور کاملاً موضوعش مشخص است بنده برای افتتاح نمایشگاه امپراطوری هخامنشی به انگلیس سفر کردم و یک سفر دیگر برای ملاقات با ایرانیان به انگلیس رفتم بخاطر این که من جانشین آقای رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور هستم و در بسیاری از کشورها با ایرانیان دیدار کردهام و غیر از سفرهایی که بنده با آقای دکتر احمدینژاد به آمریکا سفر کردم یک بار هم مستقلاً برای دیدار با ایرانیان به آمریکا سفر کردم و من در غیر دو موضوع سازمان میراث فرهنگی و ایرانیان سفری انجام ندادم و ماموریتی هم نداشتم، اما درباره با دررابطه با مسئله ارتباط با آمریکا اینها از مسئولیتهای معاون اول نیست و اینها از موضوعاتی است که زیرنظر رئیس جمهور در دولت و از طریق شورای عالی امنیت ملی دنبال میشود و موضوع معاونت اول نیست.