بدون شک یکی از عوامل تاثیرگذار در انتخابات آرایش انتخاباتی کاندیداهاست و در مواردی چه بسا یک جریان سیاسی که از وزن اجتماعی بالایی در افکار عمومی برخوردار است به دلیل عدم مدیریت بر انتخابات و آرایش نامناسب کاندیداها در عرصه رقابت پیروز نشود. همچنانکه در انتخابات دوره گذشته ریاست جمهوری، بهرغم اینکه مجموع آرایی که به سبد اصلاحطلبان ریخته شد بیش از 16 میلیون رای بود و در صورت اجماع آنها بر کاندیدای واحد میتوانستند در همان دور اول، گوی سبقت را بربایند، ولی با توجه به مدیریت انتخابات خارج از جریان اصلاحات انفعال بزرگان اصلاحطلب و قانع شدن به صرف نقش بازیگری در انتخاباتی که از سوی جریان مقابل کاملا مهندسی شده بود و با تایید صلاحیت معین و مهرعلیزاده با حکم حکومتی و ماندن آنها در عرصه رقابت کاملا تکمیل شد و تقسیم آرا بین کاندیداها و اختلاف اندک آرا رقبا، که امکان اعمال نظر در انتخابات را تسهیل میکرد، شاهد واگذاری انتخابات به جریان محافظهکار بودیم. حال سوالی که ممکن است به ذهن خطور نماید، این است که آیا در انتخابات پیشرو نیز تعدد کاندیدا، منجر به چنین نتیجهای خواهد شد یا با توجه به اوضاع و احوال اقتضائات فضای فعلی جامعه، دو قطبی شدن انتخابات و به عبارتی اجماع، نهتنها به مصلحت اصلاحطلبان نبوده، بلکه چند قطبی کردن انتخابات بیشتر میتواند تامینکننده مصلحت جریان اصلاحطلب باشد؟ عمده تفاوت دوره قبل و آینده انتخابات ریاست جمهوری در این است که در دوره نهم برگزارکننده انتخابات دولت اصلاحات بود و در دوره دهم برگزارکننده انتخابات نهتنها جناح اصولگرا بوده بلکه خود، رقیب انتخاباتی اصلاحطلبان است که از تمامی امکانات و ابزار لازم برای تبلیغات برخوردار است و با ناظرین انتخابات نیز کاملا هماهنگ است.
طبیعی است که در دوره گذشته دو قطبی شدن انتخابات و اختلاف بالای آرا میان کاندیداها، به دلیل حاکمیت اصلاحطلبان در قوه مجریه، منجر به پیروزی آنها میشد و جریان مقابل نمیتوانست در نتیجه انتخابات اعمال نظر نماید در حالی که با نزدیک بودن آرا کاندیداها، چنین اقدامی سهل و راحت مینمود. تیتر روزنامه کیهان در روز شنبه بعد از انتخابات که حکایت از راه یافتن هاشمی و احمدینژاد به مرحله دوم داشت و زمانی زیر چاپ رفته بود که حتی اخذ آرا در برخی شعب اخذ رای به اتمام نرسیده بود، پیشدستی سخنگوی شورای نگهبان در اعلام نتیجه انتخابات در صبح شنبه در حالی که آرا اعلام شده به ستاد انتخاباتی وزارت کشور با آن کاملا مغایر بود، جابهجایی کروبی و احمدینژاد با اضافه شدن رای اصفهان که آخرین استانی بوده که آرا آن اعلام گردید، تعبیر کروبی از خواب دو ساعته صبحگاهی خود به خواب اصحاب کهف که پس از بیداری متوجه حذف خود از عرصه رقابت گردید و تعبیر آقای هاشمی به بردن شکایت خود به نزد خداوند و موارد عدیده دیگر که در این مقال نمیگنجد شاهدی بر این ادعا است.
در دوره دهم انتخابات با توجه به اینکه مجریان و ناظرین انتخابات کاملا هماهنگ میباشند، به نظر میرسد که ایدهآل اصولگرایان برگزاری یک انتخابات دو قطبی است که یک قطب آن احمدینژاد و قطب دیگر آن کروبی یا موسوی باشد، و در صورت تحقق چنین امری با اعلام آقای احمدینژاد به عنوان پیروز انتخابات در مرحله اول، اصلاحطلبان انتخابات را واگذار خواهند کرد. در حالی که باقی ماندن کروبی و موسوی تا پایان رقابت تلاش آنها و حامیانشان برای به پای صندوقهای رای آوردن آرا خاموش، استفاده از فرصتهای تبلیغاتی از رسانههای ملی و سایر امکانات به صورت دو برابر، برای بیان برنامههای خود و نقد دولت و کسب بیش از 50درصد آرا از سوی کروبی و موسوی، موجب میشود که انتخابات دومرحلهای شده و یکی از دو کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان به مرحله دوم راه یابد.