دیشب سر کوچه دم مغازه لبنیاتی، یک جوان ، کارگر کارخانه بود ، آمده بود پنیر بخرد ، به قیمتی بالاتر از 6 ماه پیش ، وقتی دست در جیبش کرد و به اندازه کافی پول برای خرید یک بسته پنیر نداشت ، سرش را پایین انداخت و با شرمندگی بسته پنیر را سر جایش گذاشت و چون دید که من شاهد این ماجرا بودم ، نزدیکم آمد و گفت : وقتی دولت تدبیر و امید توان آن را نداشته باشد که چرخهای مملکت را طوری بچرخاند که ماهی 45500 برای من کنار بگذارد ، پس من باید برای شرمنده نشدن این دولت ناتوان ، از حق خودم بگذرم...!!!
و گفت...
و دست آخر هم گفت :شماره ات چند است ، می خواهم برایت پیامکی بفرستم :
و متن پیامکی که فرستاد این بود:
گدایی دولت از مردم ...
از امروز چشم امید دولت امید به شما مردم است ...
هر ثبت نام کمتر ، 45500 تومان در هر ماه کمک به این دولت است...